ماجرای عشق یه دختروپسر...
تاريخ : دو شنبه 8 تير 1394 | 17:48 | نويسنده : fatemeh zahra

پسری عاشق دختری بود دختر همیشه به او جواب رد میداد یه شب پسر تصمیم
 
گرفت عشق خودشو ثابت کنه به دختره گفت یا مال من باش یا خودکشی میکنم دختره سر حرفش بود و باز هم جواب رد داد ...
پسر بعد از شنیدن جواب منفی به خودش بنزین تزریق کرد و تا چند هفته به کما رفت بعد از مدتها بهوش اومد همون روز دختر رو بالای سرش دید که به ملاقاتش اومده بود دیگه عشق اون پسر به نفرت تبدیل شده بود چاقوی جراحی رو برداشت تا دختر و بکشه تو راه رو بیمارستان دونبال دختر میدوید تا آخر سالن بیمارستان دختره رو گرفت.......
آقا تا چاقو جراحی رو برد بالا که بزنه به قلب دختره یهوپسره بنزین تموم کرد حالا پمپ بنزینم اون نزدیکیا نبود هیچی دیگه هیچکسم تو این گرونی بهمون بنزین نداد دختره خیلی شانس اورد ... خلاصه خدارو شکر عمه هم ندارم به روحم هیچ اعتقادی ندارم



نظرات شما عزیزان:

محسن
ساعت12:05---10 تير 1394
عزیزم تا وبم بیا نظر بده<img src="http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(8).gif" width="18" height="18"><img src="http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(8).gif" width="18" height="18"><img src="http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(8).gif" width="18" height="18">
پاسخ:حتما میام...


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: